کتاب چستر راکون و بلوط پر از خاطره اثر اودری پن

داستان چستر راکون و بلوط پر از خاطره

چستر پرسید: «چه جوری خاطره درست کنم؟»

«اول چیزی پیدا کن که تو را به یاد او بیاندازد، همان طور که آن تکه پوست درخت تو را به یاد سوراخی می اندازد که قبلا در آن زندگی می کردی.»

چستر فین فین کنان گفت: «من دوست دارم اسکیدی سنجاب پیش من باشد نه چیزی که من را به یاد او بیاندازد.»

کتاب چستر راکون و بلوط پر از خاطره

مادرش او را نوازش کرد و گفت: «میدانم دوست داری. این را هم میدانم که خیلی دلت برایش تنگ شده. ولی اگرخاطره ای از او داشته باشی، خوب است.» و چستر را  از توی بغلش پایین آورد و دست های کوچولوی او  را توی دست های خودش گرفت و گفت:

«به من بگو اسکیدی سنجاب چه چیزهایی دوست داشت؟»

کتاب رچستر راکون و بلوط پر از خاطره اثر اودری پن

چستر راکون دوستش را از دست داده و خیلی ناراحت است، مادرچستر سعی دارد راکون کوچولو را کمک کند تا با یادآوری خاطرات دوستش او را در ذهنش زنده نگه دارد.

هدف از نگارش این کتاب کمک به کودکان برای رویاروی با واقعیت است.

اودری پن نویسنده، شهلا انتظاریان مترجم، باربارا لئونارد گیبسن تصویرگر و چاپ انتشارات بازی و اندیشه کتاب چستر راکون و جیب پر از بوسه را منتشر کرده است.

قصه های چستر کوچولو با عنوان‌های زیر منتشر شده است:

• قصه های چستر کوچولو 1
• قصه های چستر کوچولو 2- چستر راکون و جیب پر از بوسه
• قصه های چستر کوچولو 3- چستر راکون و بوسه خداحافظی
• قصه های چستر کوچولو 4- چستر ارکون و یک روز کامل در خانه دوست
• قصه های چستر کوچولو 5- چستر راکون و بلوط پر از خاطره
• قصه های چستر کوچولو 6- چستر راکون و زورگوی بد گنده