کتاب آرچی کوچولو 4 حالا !
کتاب آرچی کوچولو 4 حالا !
صبر کردن برای آرچی کمی سخت بود. او همهی چیزهای خوب را باهم میخواست، آن هم همین حالا! همهی روزهایش پر از چیزهای هیجانانگیز بود. و آرچی همهی آنها را چه موقعی میخواست؟ حالا!
صبر کردن برای آرچی کتاب «حالا!» سخت است. او همه چیز را همین حالا میخواهد و هرکاری را همین حالا میخواهد انجام دهد. آرچی قبول نمیکند برای بعضی کارها حالا خوب نیست، مانند چسباندن یک کاردستی خشک نشده به دیوار. یک روز مامان و بابای آرچی به او میگویند که میخواهند به مسافرت بروند و مانند همیشه آرچی ذوق شده میشود و میگوید حالا! اما ده روزی به سفر مانده و آرچی نمیتواند صبر کند. بابایاش برای او یک تقویم درست میکند و روزهای مانده را به آرچی نشان میدهد. روز سفر که میرسد آرچی آماده نیست! ببری را گم کرده و چیزی به حرکت هواپیما نمانده. اما ببری در ماشین پیدا میشود و به موقع به فرودگاه میرسند. حالا آرچی صبر کردن را یاد گرفته است.
هنوز دیدگاهی وجود ندارد