کتاب فرانکلین و دوستانش به موزه می روند
کتاب فرانکلین و دوستانش به موزه می روند
امروز روز هیجانانگیزی است. فرانکلین و دوستانش به موزه می روند . سگ آبی قبلا هم به موزه آمده و خیلی چیزها دربارهی آن میداند. سگ آبی شروع میکند به تعریف کردن از دایناسورها برای دوستانش. با تعریفهای سگ آبی، فرانکلین و حلزون حسابی از از دیدن دایناسورها میترسند.
در سالن ورودی موزه، آقای جغد قوانین بازدید از موزه را برای همه توضیح میدهد. آنها اول به غار خفاشها میروند، سپس از جنگل بارانی دیدن میکنند و بعد از بازدید از اتاق قرون وسطی و اتاق باستانشناسی، حالا نوبت به دیدن سالن دایناسورها میرسد. فرانکلین با ترس وارد سالن میشود. او انتظار دارد یک دایناسور واقعی ببیند ولی با اسکلت دایناسور روبهرو میشود. او تازه میفهمد دایناسورها دیگر زنده نیستند و میلیونها سال پیش زندگی میکردهاند.
آخرین جایی که در موزه برای بازدید مانده بود، سالن مصر باستان بود. سگ آبی گفت در آرامگاه یک مومیایی واقعی و ترسناک میبینیم، اما اینبار فرانکلین دیگر نمیترسد چون خودش در خانه یک مومیایی دارد.
در داستانهای فرانکلین، هر داستان با شمردن تواناییها و کارهایی که فرانکلین از عهده آنها برمیآید شروع میشود و سپس به مشکلات و ناتوانیهای او میپردازد. این نکته از ویژگیهای این کتاب است و به مخاطب نشان میدهد که هر انسانی مجموعهای از تواناییها و ناتوانیهاست .
پالت بورژوا نویسندهی کانادایی است. او ایدههایش را در نوشتن مجموعه داستانهای فرانکلین، از خاطرات کودکیش ـ این که در رویارویی با مسائل چه احساسی داشته است و چه واکنشی نشان میداد ـ الهام گرفته است و البته از شنیدهها و خواندههایش از کتابها و روزنامهها و مجلهها نیز ایده میگیرد. این داستانها به بزرگسالان نیز در درک کودک و شیوهی برخورد مناسب با نگرانیها و مسائل کودک کمک میکند.
مشخصات: کتاب فرانکلین و دوستانش به موزه می روند
برند | انتشارات آبادیران |
---|---|
رده سنی | 5 سال به بالا |
گروه سنی | خردسال, کودک |
هنوز دیدگاهی وجود ندارد