کتاب فرانکلین و قایق پارویی به سفر می رود

کتاب فرانکلین و قایق پارویی به سفر می رود

کتاب فرانکلین با قایق پارویی به سفر میرود ، داستان سفر فرانکلین و دوستانش با قایق پارویی است. این اولین بار است که فرانکلین با قایق سفر می‌کند.

کتاب فرانکلین با قایق پارویی به سفر میرود ، داستان سفر فرانکلین و دوستانش با قایق پارویی است. این اولین بار است که فرانکلین با قایق سفر می‌کند.فرانکلین چندین بار همراه بچّه‌های کلاس با اتوبوس و یا با دوچرخه به سفر رفته است. او قبلاً با ماشین همراه خانواده‌اش به سفری طولانی رفته است. ولی امروز فرانکلین می‌خواهد با بهترین دوستش خرس و پدرهایشان با قایق پارویی به سفر بروند. فرانکلین نمی‌توانست بیشتر از این منتظر شروع سفرشان بماند. او می‌خواست مثل کاوشگرانی بشود که در مدرسه درباره‌شان چیزهای جالبی خوانده است.

مسیر این سفر، راهی طولانی به دریاچه‌ی اسپروس است. فرانکلین پرسید: «کی به آن‌جا می‌رسیم؟» خرس گفت: «من دیگر نمی‌توانم برای دیدن آن‌جا بیشتر از این صبر کنم؟» فرانکلین اضافه کرد: «شاید ما یک کشور جدید را کشف کنیم.» پدرها هشدار دادند که سفر با قایق پارویی کار سختی است. فرانکلین گفت: «ولی ما این‌طور فکر نمی‌کنیم.»

سرانجام آن‌ها به دریاچه رسیدند. فرانکلین و خرس از ماشین بیرون پریدند و به طرف ساحل دویدند. پدر خرس به یک قایق موتوری بزرگ در ساحل اشاره کرد و گفت: «واقعاً قایق زیبایی است!» همه با حرف او موافق بودند. فرانکلین هم گفت: «ولی این قایق به درد کاوشگری نمی‌خورد. کاوشگر باید با قایق پارویی سفر کند.»

پدر فرانکلین قایق پارویی‌شان را توی آب هل داد…

کتاب فرانکلین و قایق پارویی به سفر می رود